تجسم کتابخانه:

 

تجسم کتابخانه:

حال تصور کنید در یک اتاق هستید با یک کتابخانه کوچک و چیزی دیگری نیست و شما در این اتاق حبس شده‌اید چه می‌کنید؟ بالاخره سراغ کتابخانه می‌روید و کتابی را برمی‌دارید و شروع به مطالعه می‌کنید اگر روز اول این کار را نکنید به طبع روزهای بعد این کار را انجام می‌دهد ولی اگر در اتاقی با همان کتابخانه و مجسمه‌ها و چیزهای زینتی و کمدی از لباس طرف باشید چه می‌کنید؟ آیا اگر پنج روز در این اتاق حبس باشید به سراغ کتاب می‌روید؟ یا زیور و زینت‌های اطراف؟

   پس فاصله گرفتن ذهن با خود انسان به همین راحتی است و چیزی فراتر از این نمی‌تواند باشد. کودکان را در نظر بگیرید با خود حرف می‌زنند گاهی به رؤیاپردازی می‌پردازند و پرواز می‌کنند و غذا می‌خورند و این همسو شدن او با اطراف کم‌کم او را از روند وجود خود انسان دور کرده و او در سال‌های آینده دیگر حتی خود را نمی‌شناسد و اساس زندگی خود را بر چیزهای مادی می‌بندد.

 

   درگیری‌های ذهن درست است که اول باعث پرورش ذهن می‌شود ولی تصویرسازی مثبت را نیز از او می‌گیرد و چیزهای منفی را جایگزین مثبت اندیشی می‌کند. پس دنیا خلق دست انسان شده، شما می‌آفرینید، شما می‌سازید حال چگونه بسازید؟

   شاید تصور اینکه چگونه ساخته می‌شود جسم برای شما یک تصور عادی باشد. خوب یک مکعب با دست‌های ما شکل می‌گیرد دیواره و بدنه، ولی اگر تصور کنید همین مکعب با حرکت مغز شما ساخته می‌شود دیدی غیرممکن است ولی باید بدانیم که این ساخته‌شده ابتدا از حرکت مغز صورت گرفته و تصویری از این مکعب در ذهن ساخته‌شده و سلول‌های دست و بدن به‌فرمان ذهن آن را درست می‌کنند.

   شاید منظور خود را درست بیان نکرده‌ام یا شما متوجه نشده‌اید؟ کامپیوتر را در نظر بگیرید تصویری را به شما نشان می‌دهد تصویر یک جسم و هماهنگ شدن با کامپیوتر این تصویر را برای شما می‌کشد پس اصل ساختار مکعب ذهن است نه دست و چیز دیگر، حال وقتی به‌راحتی می‌پنداریم که ذهن چگونه می‌سازد و می‌پروراند پس زندگی انسان دست‌ساز ذهن اوست.

   تو خواستی که زندگی‌ات چنین باشد در این راستا همسو شدن ذهن شما با اطرافیان شما مخلوطی را به وجود می‌آورد همان‌طور که آرد و تخم‌مرغ و غیره کیک را می‌سازد. ذهن شما و ذهن کسانیکه در اطراف شما هستند نمونه بالا است که باهم یکی شده و معجونی که به دست می‌آید زندگی شمارا تشکیل می‌دهد. پس همیشه نگویید که من این تصور را در ذهن نداشتم من راهکارهای متعدد را امتحان کردم و جواب طور دیگر است. اگر شما آرد باشید حواستان به تخم‌مرغ و شیر باشد که همه باهم زندگی گروهی همدیگر را می‌سازید ولی اگر در خانواده‌ای هم سو شدن همه افراد خانه با یکدیگر باعث می‌شود آنچه در تصورات شما است شکل بگیرد پس علاوه بر اینکه انسان مواظب افکار خود باید باشد. باید اطراف هم‌گروه خود را متقاعد کند که با او از اعماق وجودشان هم‌فکر و هم سو باشند تا به نتیجه مطلوب برسند.

   این اصل همکاری در تمام زندگی حتی خواب و خوراک و رفاه حال شمارا در برمی‌گیرد.

  پس سعی کنید باهم دیگر در جهت انرژی مثبت هم سو شوید.

 

بخشی از کتاب: هدفمند باشید و زندگی بسازید 

نویسنده : خانم مهدیه مداح الحسینی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *