ارتباط با هستی:

ارتباط برقرار کردن بهتر با هستی:

 روزی یک ساعت تجسم و سپس به هیچ‌چیز فکر نکردن و سپس یک تا دو ساعت استراحت فکری و ذهنی تا فرکانس صدا باوجودت یکی شود و ارتعاشات تو با هستی برای رسیدن به هدفی عمیق‌تر هماهنگ گردد. هر موقع که به صبح می‌نگرم نجوای صدای آرامش‌بخش طلوع مرا به خود می‌خواند صدایی که فریادی ناب در درون خود دارد پس بخواب ای خورشید و در راستای معنویت بیدار شو و هوشیار باش که بشر از طلوع تو سرزنده می‌شود و از غروب تو به خوابی عظیم فرو می‌رود او نمی‌داند چه می‌کند ولی درون او با تو هماهنگ می‌شود و هستی را جان می‌بخشد. پس ای خورشید طلوعت پاینده باد و همیشه بر این کره خاکی بتاب که تابیدن تو فضای هستی را جان می‌بخشد و نگاه‌های بشر را سوق می‌دهد.

  آن چیزی که در اطراف ما پراکنده است اشعه خورشید است خورشید با آمدن خود و حرکت زمین در هستی باعث می‌شود نیاز زمین و نیاز تمام هستی را برآورده کند و برای به سامان دادن تصاویر ذهنی لازم است جسم و مغز استراحت کامل داشته باشد و شب‌هنگام جایگاه استراحت و تجدید انرژی درونی در انسان است و در هنگام استراحت فعالیت مغز کندتر از حد معمول شده و روان انسان با استراحت خود انرژی تحلیل رفته انسان را به او برمی‌گرداند.

   شاید ارتعاش انرژی که در انسان است رازی نهفته را در خود دارد و روان انسان تصاویری را در ذهن خود می‌پروراند و بدان نیروی تحلیل رفته تو را چیزی جز باور تو از ذهن خودت نمی‌تواند عوض کند وقتی تو باور داری که خسته هستی انرژی تو خودبه‌خود تحلیل می‌رود و اگر باور کنی که پرانرژی هستی انرژی هستی در تو به‌وفور دیده می‌شود پس حتی کوچک‌ترین چیزی که تو را حمایت می‌کند افکار توست.

   باور تو آن را می‌رساند که این اتاق زیباترین اتاق و تمیزترین اتاق است پس با آن انس و آرامش داری و گاهی همین باور این‌گونه به نظر می‌رسد که این اتاق غیرقابل‌تحمل و در هم و برهم است باز خودت با افکارت آن را سوق می‌دهی و هدفت را نقش می‌دهی پس تو هستی که خستگی را و ناراضی بودن از هستی را فریاد می‌زنی و گاهی اوقات به خود فرو می‌روی و سکوت تو تشعشعات تو را به هستی منعکس می‌کند پس بهترین چیزی که در تو می‌تواند رشد کند بیان احساسات و افکار مثبت و انعکاس فعال کارهای توست پس باورهای خود را سروسامان بده و طوری عمل کن که خستگی و توان تو بیشتر از آن چیزی است که تصور می‌کنی پس تحلیل کردن خستگی، خستگی مضاعف را در درون تو نمایان می‌کند و رها کردن کارها و سروسامان دادن کارها فرصت خاصی را در ضمیر تو جا می‌اندازد که فراتر از درک تو خارج نشود شاید نیاز جامع بشری چیزی فراتر از انرژی او در گیتی باشد ولی او با نوع درخواست از هستی انرژی مضاعف را در درون خود می‌کشد.

   مغز انسان مانند مکش جاروبرقی عمل می‌کند و آن خواسته‌های تو را به درون خود می‌کشد علاوه بر خواسته‌ها هر چه در راستای آن قرار دارد نیز با خود به ضمیر ناخودآگاه می‌برد و حال سروسامان دادن ضمیر ناخودآگاه کاری بس دشوار می‌شود و گاهی این پیامدها روی‌هم قرار گرفتن اطلاعات در ضمیر ناخودآگاه مانند این می‌ماند که در یک انباری به ریخته قرار دارند و در آنجا جمع می‌شوند و کوهی از مشکلات ناگهان بروز پیدا می‌کند حال تفکیک و بایگانی هر یک از پیامدها جایگاه خاص خود را دارد.

   پس باید به این اصل پی برد که خستگی مفرط درهم‌ریختگی‌های عاطفی چیزی جز جذب خود ما نیست و مغز انسان هم به ناگاه قدرت تفکیک خواسته‌ها را در همان لحظه ندارد ولی می‌شود به‌دوراز هرگونه عجولانه بررسی کردن خواسته و نیازهای خود به پیامدهای آن نیز توجه داشت و بعد آن را به‌صورت خودآگاه به‌سوی خود جذب کرد و انرژی مافوق مکش جاروبرقی ذهن را بر روی همان خواسته متمرکز کرد و دیگر چیزهای جزئی که در اطراف آن خواسته قرار دارد را فراموش کرد و به آن اهمیت نداد.

   درک خواسته‌ها و در هم بودن مغز حرکت رسیدن سیگنال مغز به هستی را کم می‌کند و پیام‌های درهم‌وبرهم به هستی می‌رسد حال ممکن است جزئی‌ترین چیزی که همراه این مکش ذهنی باشد هستی را به این امر سوق دهد که آن را به‌طرف خود بکشد و آن را هدف اصلی شما تلقی کند. اتفاقی که در ساختار ذهنی می‌افتد خواسته و دست‌پرورده خود شما در رابطه با جهان پیرامون خودتان است شما به آن بنگرید زلالی و صافی غیرقابل‌توصیفی دارد حال این آب از کنار یک درخت یا یک ساختمان قرار می‌گیرد شما در آب چه می‌بینید؟ تصویر آن چیزی را که آب در کنار یا رویاروی آن قرار دارد را می‌بینید و جزئیات محو و کمرنگ‌تر از حد معمول می‌شوند و فقط تصاویر بزرگ در آب نمایانگر می‌شود شما به خواسته‌های درونی خود این‌چنین تصویرسازی را باید برنامه بدهید.

   آری برنامه، برنامه اساس کار شما و اساس پیامدهای شمارا در بردارد اگر قادر به دادن تصویر ذهنی نیستی تصویرهایی بر روی کاغذ یا به‌صورت نقاشی قلم بدهید و به آن نقش و جلا بدهید تا بتوانید هدفمند بودن خود را به‌طور واضح‌تر و شفاف‌تر ببینید. هدف‌ها بیانگر افکار شما و بروز فعالیت مغز شما هستند؛ و چه موقع به هدف برسید ساختار جسم را در بعد زمان مطرح می‌کند و شما کاری که در حق خود می‌کنید سروسامان دادن به زندگی کنونی خود است. آن چیزی که در مرحله اول مدنظر پژوهشگران قرارگرفته است سازمان‌دهی مغز با سرعت نور است که یک انسان چگونه از زمانی که جسمی را می‌بیند تا آن تصویر به سیستم مغزی می‌رسد واکنش نشان می‌دهد کمتر از سرعت نور در ثانیه است. شگفتا چه شگفتی عظیمی که فرمانی از صفر شروع و به اوج عمل در عرض چند ثانیه می‌رسد.

 

بخشی ار کتاب : استاد برتر 

نویسنده کتاب : خانم مهدیه مداح الحسینی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *